loading...

وبلاگ مظاهر سبزی

بازدید : 533
دوشنبه 28 ارديبهشت 1399 زمان : 16:24

نام کتاب: #بت_بزرگ | شاعر: #فاطمه_اختصاری | #نشر_سایه_ها | ۲۳۰ صفحه
___
۱۱۴ #شعر #پست_مدرن می‌خوانیم از #اختصاری ؛ که به سبک #غزل_پست_مدرن و #شعر_آزاد_پست_مدرن سروده شده است. در ادامه شعر #بت_بزرگ از این مجموعه را آورده ام.
___
بت بزرگ سرش را گرفت بین دو دست
نگاه کرد به قومش، چه منفعل بودند
چقدر زود شکستند، زود وا دادند
رفیق‌ها همه از جنس خاک و گِل بودند
به جای اینکه به مردم امید هدیه دهند
تمام عمر، خدایانِ سنگدل بودند

عجیب نیست که پاشیده خون به دیوار و
به روزنامه و کابوس‌های تو ... جنگ است!
که خواب‌های تو را پاره کرد خمپاره
لحافت ابر، زمین تخت، بالشت سنگ است
تو بچّه‌‌‌ای و نمی‌فهمی‌از بزرگیِ درد!
عجیب نیست اگر اینقدر دلت تنگ است

خبر، سرایتِ ویرانگی ست در رگِ شهر
خبر، بُرندگیِ تیغ و تیزیِ فلز است
"و نا توانیِ این دست‌های سیمانی" ♧
در اعتراض به اعدام چند معترض است

نه نذر و حاجتی و انتظار معجزه ای
نه دستِ راهنمایی، نه جاده ای، فِلِشی
تمام راه، خودت هستی و خودت، تنها
که باید این همه غم را به دوش خود بکشی
کدام فلسفه ما را نجات خواهد داد؟!
نمانده حوصله‌ی هیچ نوع واکنشی

صدای گریه‌ی آهسته توی بتخانه
صدای گریه‌ی نوزادِ مرده در گوشش
و نا امید نگاهی به دُور و بر انداخت
چراغ سوخته‌ی وحی، قومِ خاموشش
چه کس مقصّر این اتفاق خواهد بود؟!
بت بزرگ تبر را گذاشت بر دوشش ... ♤
___
♧ #فروغ_فرخزاد
♤ و همه بت‌ها را در هم شکست به جز #بت_بزرگ تا [در مقام شکایت] به او رجوع کنند (#سوره_انبیا، آیه ۵۸)
___
#مظاهر_سبزی | #کتابخانه_مظاهر

جواب چاوشی به مهشید ابی
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 1

آمار سایت
  • کل مطالب : 19
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 242
  • بازدید کننده امروز : 243
  • باردید دیروز : 831
  • بازدید کننده دیروز : 248
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2873
  • بازدید ماه : 1075
  • بازدید سال : 9339
  • بازدید کلی : 25861
  • کدهای اختصاصی